گلچین ضرب المثل های انگلیسی

بخش 41

 

Happy is the man who has a handsome wife close to an abbey.

ای خوش آن مرد که یک همسر زیبا دارد

دم یک صومعه هم مسکن و مأوا دارد. (فرانسوی)

 

Widows are always rich.

بیوه زن ها همیشه خرپول اند.

 

Riches got by craft is lost with shame.

مال با نیرنگ اگر حاصل شود

آخرش با ننگ از کف می رود.

 

Wink and choose.

تو چشمکی بزن و انتخاب کن.

 

A lewd bachelor makes a jealous husband.

یک بی زن زنبارۀ عیاش و لچر

یک شوهر شکاک شود آخر سر.

 

A fool is known by his babbling.

بی عقل را با چرت و پرتش می شناسند.

 

That fish will soon be caught that nibbles at every bait.

ماهی ای زود صید خواهد شد

که به هر طعمه نوک زند سرخود.

 

Deaf as a post.

کر به مانند دیرکی چوبین.

 

Though love is blind, yet ‘tis not for want of eyes.

عشق هرچند که نابینایی است

کوری اش از سر بی چشمی نیست.

 

A rolling eye, a roving heart.

حاصل چشم چرانی دل سرگردانی است.

 

That is but an empty purse that’s full of other men’s money.

کلهم یک کیف توخالی است آن

پرشده از پول های دیگران.

 

It has neither arse, nor elbow.

نه دارد، نه آرنج.

 

The burnt child dreads the fire.

بچه گر دست به آتش زده و سوخته است

وحشت از شعلۀ آتش را آموخته است.

 

Every fool thinks himself wise to the very last.

هر مشنگی خویشتن را حد اعلای خرد داند.

 

God helps three sorts of people: fools, children, and drunkards.

یاور این مردمان باشد خدا:

خنگ ها و بچه ها و مست ها. (فرانسوی)

 

Butter would not melt in his mouth.

کره توی دهنش آب نمی شه.

 

By biting and scratching cats and dogs come together.

گربه و سگ چون که در آمیزش اند

گاز می گیرند و چنگی می کشند.

 

He is a fool that forgets himself.

هرکسی از یاد خود غافل شود یک ابله است.

 

The charitable give out at the door, and God puts in at the window.

از در که بیرون می دهند افراد نیکوکار

از پنجره تو می فرستد ایزد دادار.

 

Gall under sugar hath double bitterness.

در زیر شکر زهره دوچندان تلخ است.

 

It is no child’s play when an old woman dances.

چو یک پیرزن گرم قر دادنی است

چنین صحنه ای بچه بازی که نیست.

 

A hedge between

Keeps friendship green.

بین باغ دوستی وقتی حصاری می گذاری سبز می ماند.

 

He is not poor that hath little, but he that desireth much.

فقیر او که دارایی اش کم بُود نیست

فقیر است آن کس که خواهان خیلی است.

 

No hell like a troubled conscience.

دوزخی مانند یک وجدان ناآرام نیست.

 

No rogue like to the godly rogue.

حاش لله که یک الدنگ فرومایۀ پست

مثل یک مردک رذل متشرع شده است.

 

No man is a hero in the eyes of his valet.

هیچ مردی از نگاه نوکرش یک قهرمان نیست. (فرانسوی)

 

If money be not thy servant, it will be thy master.

اگر پول تو نوکر تو نشد

پس او سرورت می شود خود به خود.

 

One man’s trash is another man’s treasure.

زباله های یکی گنج های دیگری اند.

 

What can you expect from a hog but a grunt.

به جز یک خرخر از خوکی که داری

به چیز دیگری امیدواری؟

 

Scald not your lips with another’s porridge.

لبت را با حلیم آدمی دیگر نسوزانی.

 

Buy a young husband with an old one’s hide.

با پوست یک شوهر پیر

شوی جوانی بهر خود گیر.

 

Caveat emptor. – Let the buyer beware.

بگذار خریدار مراقب باشد. (لاتین)

 

The cat is hungry when a crust contents her.

گرسنگی چه فشاری به طفلک آورده

چنین که گربه قناعت به خرده نان کرده.

 

Take things as you find them.

هرچه را آن سان که می یابی بگیر.

 

Blessings are not valued till they are gone.

قدر نعمت ها را آن چنان که بایست

تا ز دستت نروند تو نخواهی دانست.

 

He is as firm as a rock.

شبیه تخته سنگی استوار است.

 

Company’s good if you are going to be hanged.

خوب است شریک فرد دیگر بشوی

هر وقت هوس کنی که بر دار روی.

 

God alone understands fools.

فقط شخص خدا قادر به درک کله پوکان است. (فرانسوی)

 

He is a fool that thinks not that another thinks.

اگر فردی نیندیشد که فرد دیگری جز او

تواند تا بیندیشد، یقیناً هست یک هالو.

 

You seek grace at a graceless face.

تو در یک چهرۀ بی لطف داری لطف می جویی.

 

What good can it do an ass to be called a lion?

به حال خر مگر توفیر دارد

که او را هرکسی شیری شمارد؟

 

An ill marriage is a spring of ill fortune.

ازدواجی بد سرآغاز سیه روزی است.

 

You may truss up all his wit in an egg-shell.

در میان پوست یک تخم مرغ آسان و زود

کل عقل و هوش او را می توانی جا نمود.

 

You are as inconstant as the wind.

مثل بادی بی ثبات و یلخی ای.

 

The wolf loses his teeth, but not his memory.

گرگ چو دندان وی افتاده است

حافظۀ او ولی آماده است.

 

As a tree falls, so shall it lie.

درخت آن جا که می افتد همان جا نیز خواهد ماند.

 

Who keeps company with the wolf will learn to howl.

همدم گرگ که باشد یارو

زوزه را خوب بیاموزد او.

 

If you got it, flaunt it.

به آن بناز چنانچه به چنگش آوردی.

 

Who lives by hope will die by hunger.

هرکس که زندگی بکند با فقط امید

در آخر از گرسنگی او می شود شهید.

 

The properer man, the worse luck.

او که شایسته تر است از همه بدشانس تر است.

 

Who likes not his business, his business likes not him.

مرد وقتی دوستدار شغل و کارش نیست

منبع

40 رباعی

گلچین ضرب المثل های انگلیسی بخش 45

16 مثنوی

گلچین ضرب المثل های انگلیسی بخش 44

گلچین ضرب المثل های انگلیسی بخش 43

گلچین ضرب المثل های انگلیسی بخش 42

10 چارپاره

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گالری شمیس فنس خبرنامه پمپ آب خرید اسپلیت گری فروشگاه خرید اینترنتی ما هیچ ما نگاه فروشگاه اینترنتی .:: عــشق پـنـهان ::. شرکت صنایع تولیدی و خدماتی بهینه ساز